ارمنستان

ایرانیان ارمنستان

ارمنستان

ایرانیان ارمنستان

از ایروان به لندن

 سلام . من یک زن ٥٦ ساله مسلط به زبان فارسی و انگلیسی مقیم انگلیس هستم .
یه پرواز از تهران به ایروان از ایروان به لندن دارم در صورتیکه بخوام یک شب در ایروان بمانم چون یه کار اداری دارم آیا مشکل زبان برای گرفتن تاکسی و انجام کار اداری نخواهم داشت ؟

ممنون

پاسخ:   ادامه مطلب ...

دلالی دیسکو ، شغلی رایج در میان ایرانیان ارمنستان

بتازگی یک جوان ایرانی از تهران با من تماس گرفت و گفت شغلی در ارمنستان به او پیشنهاد شده است و میخواهد در اینباره با من مشورت کند. او نام یک دیسکوی ایرانی را آورد و گفت که از جانب آنها کاری برایش در نظر گرفته شده است. پیشنهاد این بوده است که او ابتدا باید مدتی در شهر پرسه بزند و گردشگران ایرانی را ترغیب کند که به این دیسکو بروند، اگر موفق شد که گردشگری را به دیسکو تحویل بدهد بلافاصله از سوی دیسکو انعام خوبی به او داده می شود.
هر غروب و شامگاه مشاهده جوانان ایرانی در میدان اصلی ایراوان و سایر قسمتهای مرکزی شهر که گردشگران را به دیسکو دعوت می کنند، امری عادی است اما فکر نمی کردم که آوازه این شغل آنقدر بلند شده است که شخصی بخاطر آن کشورش را ترک کند و به ارمنستان بیاید. چرا دیسکو بین گردشگران ایرانی طرفدار دارد و چرا شغلی بنام واسطه دیسکو ایجاد شده است؟


دیسکو در ارمنستان

همانطور که پیشتر نیز توضیح داده ام، امروزه بسیاری از محلهایی که دیسکو نامیده می شوند، در واقع پاتوق روسپی ها و مشتریانشان هستند. به اصطلاح عامیانه شغل اصلی اینها بکشی است. برخی از این اماکن شیک و مجهز هستند و اجاره ماهانه آنها بیش از محل یک رستوران است. بعلاوه میدانیم که نگهداری و حفاظت این محلها هم گرانتر از فروشگاهها و کافه های معمولی است. بنابراین می توان نتیجه گرفت بازار تقاضا برای خدمات جنسی آنقدر کشش دارد که افراد چنین سرمایه گذاری هایی روی آن می کنند.



مشکلات اقتصادی در ایران و تاثیر آن بر ارمنستان

دسته دوم واژه ها و عبارتهایی که فرکانس جستجوی بالایی دارند در رابطه با یافتن شغل و پناهندگی است. در مورد وضع بد اقتصاد ایران و بحران بیکاری در کشور، مسئولان رده بالای کشور و نشریات مختلف اطلاع رسانی کرده اند. نکته ای که من میخواهم به ان اشاره کنم این است که این ناهنجاریهای اقتصادی مشکلاتی را برای کشورهای همسایه ما نیز ایجاد کرده است و در برداشت مردم این کشورها درباره عظمت و فرهنگ ایران تاثیرگذار بوده است. افرادی بیکار و فاقد سرمایه اولیه وقتی وارد ارمنستان می شوند، بازار گردشگری جنسی را فرصتی مناسب برای کسب درآمد تشخیص میدهند و بطور علنی شغل بکشی را برعهده می گیرند.
دلالهای دیسکو در ارمنستان کارهای جانبی نیز انجام میدهند. آنها آپارتمانهای روزانه اجاره میدهند، ماساژور برای شما فراهم می کنند و جالب اینکه تورهای گردشگری و تفریحی نیز برگزار می کنند هر چند که اغلب آنها اطلاعات گردشگری ندارند و هیچ آموزشی هم در این موارد ندیده اند. فعالیت آنها تنها به لحاظ اخلاقی نیست که ممکن است مورد پرسش قرار بگیرد، آنها ضربه بزرگی به اقتصاد ارمنستان نیز وارد می کنند. کسب و کار این افراد در ارمنستان قانونی نیست و آنها هیچ مالیاتی به دولت پرداخت نمی کنند. از انجاییکه شغل تن فروشی نیز در ارمنستان غیرقانونی است، روسپی ها هم مالیاتی پرداخت نمی کنند. نه درامد واسطه ها و نه درآمد روسپی ها در هیچ کجا ثبت نمی شود. با توجه به آمار سالانه تعداد گردشگران ایرانی در ارمنستان و بر اساس برآوردهای غیر رسمی که از درصد گردشگران جنسی به تعداد کل گردشگران بدست امده است، میتوان گردش مالی ایجاد شده از معاملات تن فروشی را چند ده میلیون دلار در سال برآورد کرد. پولهایی که در هیچ کجا ثبت نمیشوند و در واقع یک بازار پولشویی ایجاد کرده اند.
مشکلات بهداشتی و انتقال بیماری یا ویروس ایدز و نیز تاثیرات منفی حرفه واسطه گری بر صاحبان آن از نظر روانی و شخصیتی نیز معضلهایی هستند که باید مورد توجه قرار بگیرند.


چه راهکاری وجود دارد؟

من بطور کلی در برخورد با هر پدیده ناهنجار غیرجنایی، با بگیر و ببند و برخوردهای پلیسی یا قضایی مخالف هستم اما طرفداران این اینگونه برخوردها هم بدانند که این روشها در ارمنستان عملی نیست. بخش مهمی از اقتصاد این کشور برپایه درآمد حاصل از توریسم اداره میشود و آنچه برای توریست بسیار اهمیت دارد احساس امنیت و آرامش است. بنابراین پلیس در این کشور ناچار است که مردم و بویژه خارجی را آزاد بگذارد و کمترین کنتاکت را با آنها داشته باشد. ارمنستان در شرایط کنونی که مرزهایش با ترکیه نیز مسدود است در مجموع به نفع مصالح کشور میداند که محدودیت برای ویزا و اقامت ایرانیان اعمال نکند و خیر و شر حضور ایرانی ها در این کشور را یکجا تحمل کند.
از سوی ایران نیز این مشکل به آسانی قابل حل نیست. تا کشور ما مشکلات اقتصادی و اجتماعی پیچیده و فراگیر دارد متاسفانه باید شاهد ظهور پدیده هایی هم باشیم که اعتبار ما ایرانیان را در سطح بین المللی کاهش بدهد. امروز ارمنستان از روی ناچاری درهای خود را بروی ایرانیان باز کرده است اما بسیاری از کشورهای جهان برای ما محدودیتهای سفر وضع کرده اند. اگر سیر سقوط اقتصادی و اجتماعی در ایران با همان شیب اواخر دهه هشتاد خورشیدی ادامه پیدا کند، روزی خواهد رسید که حتا ارمنستان نیز ورود گردشگران ایرانی به این کشور را محدود کند به این خاطر که زیان آن را برای اقتصاد و جامعه بیش از منافع آن براورد خواهد کرد.

ارمنستان از بام تا شام

صبح زود از خواب بیدار می شوم. اینجا بطور معمول و بویژه در فصل زمستان  ساعت ۸ بامداد  یعنی صبح زود. ساعت کار اداری از ۹  صبح آغاز میشود. بازار شهر هم  از ۹ صبح کار را آغاز می کند ولی در این ساعت کمتر مغازه یا غرفه ای در بازار کار خود را شروع کرده است. دفاتر خصوصی بطور معمول از ساعت ۱۰ صبح به بعد کار را شروع می کنند. ترافیک شهر ایروان در مقایسه با تهران سبک میباشد. بندرت ممکن است کسی برای طی کردن فاصله منزل تا محل کار با استفاده از وسایل نقلیه عمومی بیش از ۲۰ دقیقه زمان نیاز داشته باشد. من در کمتر از ۲۰ دقیقه مسافت بین منزل و محل کار را با پای پیاده طی می کنم. در شهر مانیتوری که میزان آلاینده های هوا را نشان دهد وجود ندارد ولی بنظرم در مقایسه با تهران هوا بسیار سالم بنظرم  می رسد و هنگام پیاده روی صبگاهی بیمی ندارم که نفسهای عمیق بکشم.
ادارات دولتی ارمنستان به سبک قدیمی اتاق به اتاق با دیوارهای معمولی هستند، هنوز استفاده از پارتیشن نازک و دیوارهای شیشه ای معمول نشده است و خودتان حدس بزنید که اوضاع از چه قرار است. برای انجام برخی از کارها در یک اداره باید به اتاق مشخصی بروید اگر بعد از در زدن متوجه شدید که درب اتاق قفل است، تعجب نکنید ممکن است کارمند مربوط در حال استراحت یا غذا خوردن باشد و از داخل در را قفل کرده است یا شاید هم داخل اتاق نیست و دنبال انجام کارهای شخصی است. بطور کلی در ادارات دولتی ارمنستان نمیتوان انتظار زیادی از کارمندان داشت.
در محل کار من منشی زودتر از بقیه کار خود را شروع می کند. در واقع تنها منشی است که حضور مستمر دارد. بازاریابها بیرون از دفتر کار می کنند و تنها برای گزارش بما سر میزنند. تعدادی هم کارمند دارم که بطور آنلاین و از منزل وظایف خود را انجام میدهند. وقتی به محل کار می رسم اغلب منشی خواب آلود است و مشغول نوشیدن قهوه. چاره ای نیست، مردم این مملکت به این سبک عادت کرده اند. آنها انرژی صبحگاهی خود را نه در منزل بلکه در ساعت اولیه کار بدست می آورند. در دوران کار در منطقه قفقاز گاهی کارمندانی داشته ام که دست و صورت خود را صبحها در محل کار می شستند. اوایل دوران زندگی در قفقاز خیال می کردم اینگونه افراد نامنظم هستند ولی حالا متوجه شده ام که این نحوه زندگی و در واقع بخشی از فرهنگ مردم این منطقه است و باید با آن کنار آمد.
بخش زیادی از کار روزانه ما صرف حرف زدن می شود. بحث و گفتگو در مورد یک قرارداد ساده مانند اجاره یک منزل یا کرایه یک اتوموبیل در اینجا بسیار طولانی تر و مفصل تر از ایران است. با بعضی ها باید از ریشه بحث کرد چون اصرار دارند که لزومی وجود ندارد قراردادی کتبی بسته شود و کارها را می توان بر پایه قول و قرارهای شفاهی هم انجام داد. من بر اساس تجربه شخصی این حرفها را شعار تلقی میکنم و بعکس فکر میکنم با این مردم باید قرادادهای مفصل و سفت و سخت داشت چون هیچ تضمینی وجود ندارد که حرفهای روز اول تغییر کند. هنگام مذاکره، حاشیه رفتن و خارج از موضوع بحث کردن معمول است. سئوال کردن در مورد زندگی خصوصی و خانوادگی افراد هم چندان ایرادی ندارد. آنها ممکن است در مورد متاهل یا مجرد بودن شما، تعداد فرزندان و گاهی مذهب شما هم سئوالاتی را مطرح کنند. من اینگونه پرسشها را به حساب صمیمی بودن این مردم و بافت شبه روستایی این جوامع می گذارم و با نفس سئوالات کنار آمده ام و مشکلی ندارم. مسئله فقط زمان است زیرا این حاشیه روی ها گاه موجب می شود که چند برابر مدت معمول در ایران برای انعقاد یک قرارداد زمان صرف شود بخصوص که مردمان اینجا عادت دارند برای انعقاد یک قرارداد ساده نیز یک یا گاهی چند نفر را نیز با خود همراه کنند.
در ادارات دولتی از ساعت ۱ بعد از ظهر تا ساعت ۲ زمان استراحت به حساب می آید. در مشاغل آزاد هم افراد دوره زمانی در حول و حوش این ساعتها را زمان استراحت در نظر می گیرند البته مغازه یا دفتر کار در تایم استراحت تعطیل نمیشود. در این زمان افراد غذای مختصری میل می کنند که اکثر مواقع فست فود است. در ارمنستان فست فود فروشی های محلی وجود دارد که کباب یا غذاهای دیگری را سرو می کنند. در پاساژها و محلهای تجاری گاهی چند همسایه میز یا سفره مشترکی را بپا می کنند و دور آن می نشینند. یکنفر مسئول خرید میشود و مایحتاج را فراهم می کند. بسیاری از مردان بویژه کسانی که سن بالاتری دارند در زمان استراحت روزانه یک یا دو استکان کوچک ودکا هم می نوشند. کشیدن سیگار در محل کار هم چندان عیب و ایرادی ندارد بخصوص اگر سیستم تهویه هوا کار کند یا اینکه پنجره باز باشد.
ادارات دولتی ساعت ۵ بعد از ظهر تعطیل میشوند. بازار و اغلب دفاتر خصوصی هم ساعت ۶ بعد از ظهر کار را متوقف می کنند. این ساعات پیک ترافیک اتوموبیلها در داخل شهر است اما برای من که در تهران زندگی کرده ام مشاهده انبوه اتوموبیلها در خیابان غریب نیست. مسافتها چندان طولانی نیست و زمان معطلی در پشت چراغهای قرمز و در چهار راهها نیز خیلی دراز نمی باشد. شب زمانی است که افراد خانواده دور یک میز جمع می شوند تا غذایی گرم و مفصل بخورند. ارمنی ها مانند سایر مردمان قفقاز مهمان نواز هستند و مهمان داشتن یا مهمانی رفتن بسیار رایج است. تماشای تلویزیون در منزل هم از عادات این مردم است شاید بتوان گفت که ضریب نفوذ تلویزیون بیش از سایر رسانه است. با آنکه سطح تحصیلات اغلب مردم بالا است اما علاقه به مطالعه چندان مشهود نیست. کمتر کسی را دیده ام که کتابی غیر از کتاب درسی یا دانشگاهی مطالعه کند.

شوخی با مسافران ارمنستان

این کاریکاتور رو از وبسایت افسران جنگ نرم انتخاب کردم. اینطور که در آن وبسایت آمده اصل کاریکاتور در یک نشریه ارمنی منتشر شده است.

ایرانیان آواره

بسیاری از ایرانیانی که در ارمنستان زندگی می کنند آواره هستند. منظورم از آواره کسی است که از زندگی در ارمنستان راضی نیست اما چاره دیگری برایش باقی نمانده است. ایرانیان آواره در ارمنستان در دسته های مختلفی جای می گیرند:
- کسانی که در صورت سفر به ایران تحت پیگرد قانونی قرار می گیرند. این دسته شامل کلاهبردارها، کاسبهای ورشکسته و دارای بدهی سنگین، افرادی که همسر خود را ترک کرده اند و حالا مهریه یا نفقه بدهکار هستند یا اینکه به برقراری روابط نامشروع متهم هستند. تعداد انگشت شماری فعال مدنی هم در میان آنها وجود دارد که موضوع این بحث نیستند.
- کسانی که با توهم رسیدن به یک زندگی بهتر پول و سرمایه خود را به ارمنستان آوردند ولی بعد از مدتی همه آنها را بباد دادند. این افراد دیگر روی بازگشت به ایران را ندارند و از آن بدتر در مدتی که بقول خودشات سرمایه گذار بودند با کمک همان دختر خطرناکها که در بند فوق توضیح دادم به فساد و بی بندوباری هم عادت کرده اند و حالا دیگر نمیتوانند در ایران مانند یک کارگر ساده و شریف کار کنند.
- افرادی که به ارمنستان آمدند تا از اینجا راهی یک کشور پیشرفته بشوند اما پولشان توسط واسطه ها بالا کشیده شد و بقولی در میانه راه درجا زده اند.
شاید بتوان گروههای دیگری از ایرانیان آواره را معرفی کرد ولی نکته اساسی که در اینجا می خواهم به آن اشاره کنم این است که مشورت و معاشرت با هیچیک از این گروهها نه تنها سودی ندارد بلکه ممکن است شما را به پرتگاههای مهیبی برساند. آنها یا شما را وارد مسیری می کنند که به خوشگذرانی و معاشرت با روسپی ها مشغول شوید و پولهای خود را بباد دهید. اگر هم متوجه شوند آدم عاقلی هستید و سریع جوگیر نمی شوید شما را دعوت به شراکت یا راه انداختن یک کاسبی جدید می کنند تا در این راه سرمایه هایتان بباد برود. در حالت دوم آنها تلاش می کنند خود را یک بازرگان موفق نشان بدهند در حالی خودشان بیش از یک یا چند مغازه اجاره ای (چند مغازه چون با افراد دیگری مانند شما پیشتر شراکت راه انداخته اند) و یک خودرو که هنوز اقساط خریدش بپایان نرسیده اموال بیشتری ندارند.